آرزوی سوم
نوشته شده توسط : arman

آزوی سوم

یه روز مسوول فروش،منشی دفترومدیر شرکت برای ناهار به سمت غذا خوری می روند،یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن وروی اون رومالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه.

جن میگه:من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم. منشی می پره جلو و میگه:اول من، اول من! من می خواهم که توی یه جزیره باشم،سواریه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی وغمی از دنیا نداشته باشم!

پووف!منشی ناپدید میشه و سر از جزیره ای که آرزوش رومی کرده در میاره.

بعد مسوول فروش می پره جلو میگه:حالا من، حالامن.من می خواهم توی یه جزیره کنار ساحل لم بدم،تمام عمرم را خوش بگذرونم.

پووف!مسوول فروش ناپدید میشه و سر از جزیره ای که آرزوش رو می کرده در میاره.

بعد جن چراغ جادو به مدیر میگه حالا نوبت توئه.

مدیر میگه:من می خواهم که اون دو تا هر دوشون بعد از تاهارتوی شرکت باشن!

نتیجه اخلاقی:

همیشه اجازه بده که رئیست اول صحبت کنه!

 





:: بازدید از این مطلب : 1215
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: